رهیافت منسجم برای مطالعه و بررسی جهان سیاست بایستی مبتنی بر خردگرایی، نهادگرایی، خط مشیهای داخلی لیبرال و سازهانگاری باشد.
کیون معتقد است مسئله چگونگی ترکیب و سنتز این شیوههای نگرشی به دنیاست و نه توجه خاص به یک رهیافت خاص و مناظره میان آنها.
وی اعتقاد دارد: "جهانی شدن" پدیدهای بسیار وسیعتر از روابط بینالملل است که روابط میان دولتها تعریف میشود.
کیون بیشتر ترجیح میدهد از اصطلاح جهان سیاست استفاده کند تا روابط بینالملل. چرا که روابط فراملی و فراحکومتی به طور فزایندهای اهمیت داشته و یافته است.
اگر بخواهم مثالی تاریخی عنوان کنم باید خاطر نشان کنم که در دهه 70 میلادی ما با چالشی برای فهم و درک الزامات تغییر در عرصه توزیع و تقاضا در بازار نفت مواجه شدیم. طی چند سال گذشته نیز ما شاهد افزایش فزاینده قیمت نفت بودیم ولی به میزان اندکی این تغییر توسط نظریهپردازان تبیین و دلایل آن ذکر شد.
و باز اگر بخواهم یک چارچوب نظری و مفهومی را برای تبیین و توصیف پدیدههای بینالمللی ارائه دهم، با نظر جوزف نای در خصوص قدرت نرم و تاثیر اطلاعات بر قدرت موافق هستم.
دیدگاه من در این خصوص از تعریف هانا آرنت از قدرت نشأت گرفته است. آرنت معتقد است که که قدرت به مثابه "توانایی اقدام جمعی است".
روبرت کیون از این جهت مطالعات خود را بر روی سازمانهای چندجانبه متمرکز کرده است. او این موضوع را مورد بررسی قرار میدهد که چگونه این سازمانها میتوانستند ایجاد شوند تا کارایی آنها بیشتر میشد.
ایده تأسیس و تشکیل این سازمانها از سوی دولتها کار و اقدام برجستهای بوده است. اما آنچه مسئله است این است که ما هیچ توصیف و تبیین روشنی در مورد کارآمدی این سازمانها نداریم و نمیتوانیم بگوییم که چطور آنها باید تاسیس شوند یا تاسیس نشوند.
نظر شما